درباره وبلاگ

با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه... با خبر باش که من غرق گناهم همه شب... صدايت در گوشم زمزمه مي شود و نگاهت در ذهنم مجسم ولي... من تو را مي خواهم نه خيالت.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قلب شکسته و آدرس lovebeterkon.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 60
بازدید کل : 39181
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

FreeCod Fall Hafez

document.write(""+"<"+"/sc"+"rip"+"t>");

<-PollName->

<-PollItems->

قلب شکسته
_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_
شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 23:41 ::  نويسنده : moslam       

دیدگانم برای این آمده اند تا تو را تماشا کنند

برای تو می نویسم:

لبانم برای این آمده اند تا تو را فریاد بزنن

برای تو می نویسم:

گامهایم برای این آمده اند که به سوی تو بشتابند

برای تو می نویسم:

قلبم برای این آمده است که تو را در خود بستاید


برای تو می نویسم:

جانم برای این آمده است که به پای تو قربانی شود

 



شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 23:28 ::  نويسنده : moslam       

عزيزي که من دلمو به قولاش خوش کرده بودم خيلي راحت زد زير قولاش و تنهام گذاشت و رفت

عزیزم ترکم کردی

ولي به چه قيمتي ؟؟

به قيمت شکستن دل من

به چه قيمتي؟؟

 به قيمت بد بخت کردن من

به قيمت خراب کردن زندگي من

به قيمت نابود کردن زندگي من

به قيمت آه کشيدن من

تا يکي ديگه تو زندگيش  پيدا شد  منو مثل يه آشغال پرت کرد دور....

 ولي عزيزمو دوست داشتم

واقعا دوسش داشتم

 اميدوارم يه روز برگرده

 من منتظرتم

اگه اين متنو ميخوني بدون که هميشه منتظرتم و چشمم به دره

نفرينش نميکنم ولي هيچوقت نميبخشم اونيو که مارو از هم جدا کرد

 به هر حال اون رفت و منو ميون اين غمها و بيچارگي ها رها کرد

خيلي ازش دلگيرم خيلي

ولي اميدوارم زندگي راحتي داشته باشه و خوشبخت زندگي کنه

من که دستم به جايي بند نيست

من که خدا نيستم که اونو برگردونم

خدايا مگه نميبيني که طاقت خورد شدن ندارم؟

خدایا مگه اشکامو نمی بینی؟

خدایا مگه خورد شدنمو نمی بینی؟

 خدايا خودت ميدوني که چقدر داغونم

خودت ميدوني که اميدم به تو هست  

خدايا دستمو به سوي تو بلند کردم

خدايا چرا صدامو نميشنوي؟؟

خدايا از دل شکسته ي من آخه چي ميخواي؟؟

به همون قدرتت قسم که من دلم له شده

چرا اینقدر اذيتم ميکني

 چرا هرچي ميخوام برعکسشو بهم ميدي

مگه نميگي بنده تو دوست داري؟؟

چرا راهم نميدي به درگاهت

 فقط تو رو دارم  تو ديگه چرا باهام قهري؟؟

مگه نميبيني بغضمو؟

مگه نميبيني دارم نابود ميشم؟

تو رو به  عظمتت قسم ميدم  عزيزمو هرجوري شده بهم برگردون

 خدا جونم دستامو خالي بر نگردون

حاضرم هرچي بگي گوش کنم

حتي اگه بگي بايد بميرم تا اون اون برگرده ميميرم تا اون بياد

 خدايا يا  ازراعيلتو بفرست سراغم يا دعامو مستجاب کن

فقط همينو ازت ميخوام

ميخوام که برش گردوني

 بعضيا گفتن خدا اگه چيزيو بهت نميده بدون که ضرري توش هست که تو نميدوني

ولي اي خدا من همه ي ضررها رو به جون ميخرم

فقط عزیزمو بهم بر گردون

هر جا هست مواظبش باش

ای خدا

دلم داره میترکه

این دلتنگی داره خفم می کنه

ای خدا دیگه چیکار باید بکنم

کم بهش التماس کردم

کم منتشو کشیدم

اون که می گفت دوستم داره

پس چرا  از من بدش مییاد

ای خداااااااا

جرا باید دو تا حس متضاد بینمون به وجود بیاد

چرا من باید اینقدر دوسش داشته باشم

ولی اون از من بدش مییاد

خدا دیگه نمی تونم

مگه من چی کار کردم که اینقدر باید عذاب بکشم

خدایا چطوری فراموشش کنم

چطوری؟

دلم برات تنگ شده ای خدا خودت بهش بفهمون که من چقدر دوستش دارم

یعنی میشه یه روزی نظرش عوض بشه؟

یعنی چنین روزی تو زندگیم وجود داره؟

خدایا این انتظار برام کشنده ست

دیگه طاقتشو ندارم

خدایا تو رو به عظمتت قسم

کمکم کن

ای خدا فقط همین یه بار دعامو اجابت کن

قول میدم دیگه هیچی ازت نخوام

خدا جوابمو میدی؟

خدایا فقط تو شاهدی

فقط تو میدونی که من چقدر عذاب میکشم

خدا تو رو به آبروی حضرت فاطمه قسمت میدم

کمکم کن

نمیتونم ازش دل بکنم

ای خدا

واقعا دوستش دارم

چطوری بهش بفهمونم

دلم برات تنگ شده عزیزم

کاش  این دوست داشتن دو طرفه بود

خدايا داغونم داغون

 دلم داره ميترکه

کاش همين الان پشت اين مانيتور ميمردم

خدايا يا  ازراعيلتو بفرست سراغم يا دعامو مستجاب کن

 



شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 23:26 ::  نويسنده : moslam       

عذابم میده این جای خالیت..زجرم میده این خاطراتو...

فکرم بی تو داغون و خسته اس..

کاش بره از یادم اون صداتو...

 


شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 23:19 ::  نويسنده : moslam       

اگر مانده بودی       تورا تا به عرش خدا میرساندم

اگر مانده بودی       تورا تا دل قصه ها میكشاندم

 

مانده بودی اگر نازنینم       زندگی رنگ و بوی دگر داشت

این شب سرد و غمگین      با وجود تو رنگ سحر داشت

با تو این مرغك پر شكسته      مانده بودی اگر بال و پر داشت

با تو بیمی نبودش زطوفان      مانده بودی اگر همسفر داشت

با تو و عشق تو زنده بودم       بعد تو من خودم هم نبودم

بهترین شعر هستی رو با تو     مانده بودی اگر می سرودم

 

اگر مانده بودی        تورا تا به عرش خدا میرساندم

اگر مانده بودی        تو را تا دل قصه ها میكشاندم

 

خرمنم را به آتش كشیدی      سوختم من ندیدی ندیدی

مرگ دل آرزویت اگر بود      مانده بودی اگر میشنیدی

با تو دریا پر از دیدنی بود      شب ستاره گلی چیدنی بود

خاك تن شسته در موج باران      در كنار تو بوسیدنی بود

بعد تو خشم دریا و ساحل      بعد تو پای من مانده در گل

مانده بودی اگر موج دریا      تا ابد هم پر از دیدنی بود

 

                       اگر مانده بودی

                   اگر مانده بودی ...



شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 23:15 ::  نويسنده : moslam       

اومدی باز اومدی پا روی چشمام بزاری

اسمت رو تو دفتر امروز و فردام بزاری

اومدی خوردی قسم که تا ابد مال منی

دیگه هرگز نمیاد روزی که تنهام بزاری ......

بالاخره اومدی عشقم .... و تو را حس کردم نه تنها با دستانم بلکه با همه وجودم ...
ای کاش زمان از حرکت باز می ایستاد و من و تو در آغوش هم میماندیم برای همیشه ....
لحظه های با تو بودن زیباترین لحظه های عمرم شد
لحظه هایی که دیر می آیند و زود تمام میشوند
گرمی دستات رو تا آخرین لحظه عمرم فراموش نمیکنم
نگاه عاشقت رو تو خاطرم سپردم و منتظر نگاهتم دوباره که برگردی و دیگه نگاهت رو هیچ وقت ازم دریغ نکنی
ببین من هنوزم باور ندارم که کنارتم و تو با منی
چشامو میبستم و سرمو میزاشتم رو شونت و به حرفات گوش میدادم تا صدات تو قلبم بمونه همیشه
و بدون که این عشق عشق من و تو پاک میمونه واسه همیشه
و اما لحظه های بی تو بودن از راه رسید ....
لحظه خداحافظی دستامو فشردی و عاشقانه مرا بوسیدی و سفارش کردی مواظب عشقت باشم و گفتی اگه دورم و نیستم ولی به یادتم همیشه و رفتی .....
من ماندم با یک دنیا تنهایی
رفتی و از دور دست تکون دادی و اشکامو ندیدی ...
حالا میگم که عاشقتم تا ابد دوباره برگرد ...و بدون که قلبم فقط برای تو میزنه همین و بس ....

 



شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 23:13 ::  نويسنده : moslam       
 

کاش میشد هیچکس تنها نبود

کاش میشد دیدنت رویا نبود

گفته بودی باتو میمانم ولی

رفتی و گفتی که اینجا جا نبود

سالیان سال تنها مانده ام

شاید این رفتن سزای من نبود

من دعا کردم برای بازگشت

دستهای تو ولی بالا نبود

باز هم گفتی که فردا میرسی

کاش روز دیدنت فردا نبود ...

 



شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 23:11 ::  نويسنده : moslam       

 یک نفر خوابش میاد و واسه ی خواب جا نداره
یه نفر یه لقمه نون برای فردا نداره

یه نفر می شینه و اسکناساشو می شمره
می خواد امتحان کنه که تا داره یا نداره

یه نفر از بس بزرگه خونشون گم می شه توش
اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره

بابا می خواد واسه دخترش عروسک بخره
انتخابم می کنه ، پولشو اما نداره

یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه
اون یکی مداد برای آب و بابا نداره

یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی
اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره

یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه می خواد
مامانش میگه اینا گرونه اینجا نداره

یه نفر تولدش مهمونیه ،‌همه میان
یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا نداره

یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
یکی داره می میره ، خرج مداوا نداره

یکی انشاشو می ده توی خونه صحیح کنن
یکی از بر شده درد و ، دیگه انشا نداره

یه نفر می ارزه امضاش به هزار تا عالمی
یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره

تو کلاس صحبت چیزی می شه که همه دارن
یکی می پرسه آخه چرا مال ما نداره

یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا
یکی انقد دیده که میل تماشا نداره

یکی از واحدای بالای برجشون می گه
یکی اما خونشون اتاق بالا نداره

یکی جای خاله بازی کلاس شنا می ره
یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره

یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
یکی طاقت واسه ی صدور ویزا نداره

یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه
یکی از بس که نخورده شب و روز نا نداره

یکی از بس شومینه گرمه می افته از نفس
یکی هم برای گرمای دساش ها نداره

دخترک می گه خدا چرا ما ... مادرش می گه
عوضش دخترکم ، او خونه لیلا نداره

یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه
هیچ روزیش فرقی با روزای مبادا نداره

یکی آزمایش نوشتن واسش ،‌اما نمی ره
می گه نزدیکیای ما آزمایشگا نداره

بچه ای که تو چراغ قرمزا می فروشه گل و
مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤیا نداره

یه نفر تمام روزا و شباش طولانیه
پس دیگه نیازی به شبای یلدا نداره

یاد اون حقیقت کلاس اول افتادم
دارا خیلی چیزا داره ولی سارا نداره

راستی اسمو واسه لمس بهتر قصه می گم
ملیکا چه چیزایی داره که رعنا نداره ؟

بعضی قلبا ولی دنیایی واسه خودش داره
یه چیزایی داره توش که توی دنیا نداره

همیشه تو دنیا کلی فرق بین آدما
این یه قانون شده و دیروز و حالا نداره

خدا به هر کسی هر چیزی دلش می خواد بده
همه چی دست اونه ،‌ربطی به شعرا نداره

آدما از یه جا اومدن ، همه می رن یه جا
اون جا فرقی میون فقیر و دارا نداره

کاش یه روزی بشه که دیگه نشه جمله ای ساخت
با نمی شه ، با نمی خوام ، ‌با نشد ، با نداره 


شعر از : مریم حیدرزاده



پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 19:29 ::  نويسنده : moslam       


پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 19:28 ::  نويسنده : moslam       


پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 19:28 ::  نويسنده : moslam       


صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد